ویدئو | فرود بدون چرخ یک هواپیمای باری در فرودگاه استانبول پیش‌بینی هواشناسی خراسان رضوی و مشهد (۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) | تداوم بارش‌های رگباری در مشهد عوامل خطر «زوال عقل زودرس» را بشناسید خوابیدن روی زمین برای کمردرد خوب است یا بد؟ ترفند‌های مفید و کاربردی برای تمیزکردن و مراقبت از وسایل چوبی هشدار فرماندار طرقبه-شاندیز به گردشگران برای احتمال وقوع سیلاب (۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) ارتباط جالب ایجاد نفخ با کمبود یک ویتامین خواص ویژه موز سیاه شده که نمی‌دانستید اعزام بیش از ۸۷ هزار زائر سرزمین وحی از ۲۱ فرودگاه کشور توضیحات جدید وزیر کار درباره حقوق بازنشستگان و اصلاح حقوق کارگران (۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) ۲۰ درصد زوج‌های ایرانی نابارورند | حرارت موبایل یکی از عوامل ناباروری در مردان آبی که دو بار جوشیده باشد ضرر دارد؟ اهدای عضو بیمار مرگ مغزی به سه بیمار زندگی دوباره بخشید (۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) ارس، پلنگ باغ وحش مشهد به دلیل شکستگی دست چپ همچنان تحت درمان است زیاد عرق می‌کنید؟ شاید یکی از این بیماری‌ها را دارید از کنار این علائم ساده نگذرید | ۳ نشانه هشداردهنده که ممکن است خطرآفرین باشند
سرخط خبرها

خلافکاری‌های یک زن جوان بعد از ۳ ازدواج

  • کد خبر: ۱۵۶۹۴۵
  • ۱۴ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۴
خلافکاری‌های یک زن جوان بعد از ۳ ازدواج
زن جوان می‌گوید همسر سوم طلاقش داد و او بعد از آن مجبور به دزدی شد.

به گزارش شهرآرانیوز، رزیتا در پی سه ازدواج و جدایی حالا به یک خلافکار تبدیل شده است. او را به جرم سرقت بازداشت کرده‌اند و، چون سابقه‌دار است احتمالاً باید مدتی طولانی در زندان باشد. رزیتا از زندگی‌اش می‌گوید:

*چند وقت است سرقت می‌کنی؟

مدت زیادی است. چند سال است.

*چرا سرقت می‌کنی؟

به هر حال زندگی من هم این‌طوری شده باید کار کنم.

*همسر و فرزند نداری؟

چند سالی هست که از همسرم جدا شده‌ام، بچه‌هایم را هم او با خودش برد. شنیده‌ام بچه‌ها را فرستاده خارج از کشور. من هم دیگر انگیزه‌ای برای زندگی ندارم.

*پدر و مادرت چه؟

من پدر و مادری ندارم.

*فوت کرده‌اند؟

نمی‌دانم چه شده‌اند. من در پرورشگاه بزرگ شدم و بعد با یکی از پسر‌های بی‌سرپرست ازدواج کردم و سه سال بعد او تصادف کرد و من تنها شدم. بعد دوباره ازدواج کردم، شوهرم معتاد بود از او جدا شدم، اما شوهر سومم مرد خوبی بود.

*چرا از شوهر سوم جدا شدی؟

وضعیت روحی‌ام به هم ریخته بود. دکتر‌ها گفتند مریضی روانی دارم، مدتی هم در بیمارستان بستری بودم. وقتی مرخص شدم شوهرم گفت دیگر نمی‌خواهد با من زندگی کند و طلاقم داد بعد هم بچه‌ها را از من گرفت؛ دادگاه به خاطر بیماری من بچه‌ها را به او داد.

*هیچ‌وقت به دیدن بچه‌ها رفتی؟

چندباری رفتم. شوهرم یک بار اجازه داد آن‌ها را ببینم، اما بعد دیگر اجازه نداد، گفت می‌خواهد بچه‌ها من را فراموش کنند. این اواخر هم از عمه بچه‌ها شنیدم رفته‌اند خارج. پدرشان آن‌ها را فرستاده و بعد هم خودش رفته است.

*گفتی بیماری و دارو مصرف می‌کنی؟

من اصلاً دکتر نمی‌روم، بعد از جدایی از شوهرم دیگر دکتر نرفتم.

*مشکلی نداری؟

بیشتر وقت‌ها حالم بد است، ولی خب چه می‌شود کرد. حرفی ندارم.

*به جرم سرقت بازداشت شده‌ای. چه چیز می‌دزدی؟

بیشتر از بوتیک‌ها سرقت می‌کنم و بعد هم در خیابان به دستفروشان می‌فروشم یا اینکه کیف‌زنی می‌کنم، مخصوصاً در فروشگاه‌ها این کار خیلی راحت است.

*سابقه داری و ممکن است مدت طولانی در زندان بمانی.

بله می‌دانم. چاره‌ای ندارم. مجبورم خرج زندگی‌ام را یک جوری تامین کنم. حالا نمی‌دانم چه می‌شوم، فعلاً نمی‌خواهم به این چیز‌ها فکر کنم.

منبع: اعتماد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->